ترکیه در روزهای اخیر با زنجیرهای از بحران های امنیتی و اعتراضات مردمی همراه شده است. بهانه اولیهاین اعتراضات نارضایتی مردم از طرح دولت اردوغان مبنی بر تخریب مکان تاریخی «گزی پارک» و تبدیل آن به مجتمع تجاری و فرهنگی است. هرچند که آغاز ناآرامی های ترکیه، نارضایتی مردم از اقدام دولت در مقابلاین مسائل عنوان شده است، اما بررسی مواضع و خواسته های مردم ترکیه بیانگر عمیق تر بودن ریشه های نارضایتی ها و مطالبات مردم است. نکته قابل توجه آنکه اعتراضات مردمی به سیاست های اردوغان صرفاً معطوف به مقطع کنونی نبوده است، بلکه در ماه های گذشته نیز اعتراضات بسیاری به سیاست های اردوغان، نخست وزیر ترکیه وارد شده است که اکنون مسئله مکان تفریحی «گزی پارک» در میدان تقسیم استانبول به شعله ور شدناین اعترا ضات منجر شده است.
ریشه های اعتراضات مردمی
در باب اعتراضات مردمی می توان گفت کهاین امر برگرفته از مجموعهای از تحولات داخلی و خارجی است که نتیجه آن را در تشدید اعتراضات مردمی به سیاست های اردوغان می توان مشاهده کرد.
الف) حوزه داخلی
بررسی کارنامه اردوغان در دو سال اخیر نشان می دهد که مجموعهای از رفتارها در حوزه سیاست داخلی ترکیه نمود یافته که چندان مطلوب مردم نبوده است. ناتوانی دولت در حفظ رشد اقتصادی و چالش هایی که به ویژه برای اشتغال جوانانایجاد شده است، تلاش های دولت اردوغان برای تغییر قانون اساسی که بر اساس نظام ترکیه از پارلمانی به ریاست جمهوری با اختیارات تام رئیس جمهور تغییر می کند و اردوغان می تواند بر اساس آن تا دو دوره (حداقل 10 سال) با مقام ریاست جمهوری در رأس قدرت باقی بماند، دامن زدن دولت به مسائل قومیتی از جمله فضای سرکوب علیه علوی ها که 25میلیون نفر از جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند، رویکرد به مصالحه با پ.ک.ک و حتی واگذاری برخی از مناطق به آن ها، فضای بسته اجتماعی حاکم بر کشور، چنانکه گزارش های سازمان ملل و خبرنگاران بدون مرز رتبه آزادی بیان در ترکیه را 138 در میان کشورهای جهان عنوان کرده اند که بیانگر وضعیت اسفناک آزادی بیان دراین کشور است و... از جمله چالش های داخلی ترکیه است که خشم مردماین کشور را برانگیخته است. نکته مهم آنکه، برخلاف ادعاهای رسانه های غربی که برآنند اعتراضات مردمی را برگرفته از واکنش های منفی آن ها به اسلام گرایی دولت عنوان کنند، اکثریت جامعه مسلمان ترکیه از خلف وعده های اردوغان مبنی بر اجرای شریعت اسلامی در کشور ابراز نارضایتی می کنند، چنانکه برخی از ریشه هایاین اعتراضات، نارضایتی از عدم اجرای طرح لغو ممنوعیت حجاب برای زنان در مراکز اداری و علمی عنوان شده است. البتهاین نکته قابل توجه است که نارضایتی ارتش و سیاستمداران مخالف دولت از یکجانبه گرایی و خودرأیی دولت اردوغان نیز از مسائل تأثیرگذار در ناآرامی های ترکیه است.
ب) نابسامانی ها در سیاست خارجی
آنچه بیش از هر چیز، خشم مردم را برانگیخته است، نارضایتی از سیاست خارجی دولت اردوغان است. دولت ترکیه در سال های اول فعالیت خود اصولی را مورد تأکید قرار داد که مورد توجه مردم بود. اصولی نظیر به صفر رساندن تنش با همسایگان با محوریت همگرایی و بهبود روابط با همسایگان که نمود آن را در از سرگیری روابط ترکیه با سوریه و عراق و حتی میانجی گری میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان می توان مشاهده کرد، تأکید بر احیای روابط با کشورهای اسلامی و دوری از غرب، مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از فلسطین، چنانکه حتی آنکارا بر قطع روابط بااین رژیم تأکید کرد و... از جملهاین اقدامات است. مردم ترکیه نیز در ابعاد گستردهای ازاین اقدامات استقبال کرده اند که نتیجه آن نیز سه دور نخست وزیری اردوغان بوده است. هر چند کهاین رویکردها، دستاوردهای بسیاری برای ترکیه به همراه داشته است، اما دولتمردان آنکارا در دو سال اخیر ازاین اصول فاصله گرفته اند. مردم ترکیه تأکید دارند که غرب گرایی دولتمردان شان موجب عدول آن ها از اصولی همچون همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان، عدم استمرار همگرایی با جهان اسلام و در نهایت، برقراری روابط با رژیم صهیونیستی شد که نتیجه آن را در رویارویی ترکیه با کشورهای همسایه به ویژه سوریه و عراق و عدم پشتیبانی واقعی از فلسطین می توان مشاهده کرد.
مردم ترکیه امروز نه تنها از جایگاه خود در جهان تصور عزت و سربلندی ندارند، بلکه تأکید دارند که دولتمردان شان، آن ها را تحقیر و از اوج به زیر کشانده است. به عبارت دیگر، دولتمردان ترکیه با خروج از مسیر خواسته های مردمی در عرصه داخلی و خارجی عملاً جایگاه مردمی خود را از دست داده اند که نتیجه آن را در اعتراضات اخیر می توان مشاهده کرد. به ویژهاینکه، سرکوب مردم در روزهای گذشته، واهی بودن ادعای اردوغان مبنی بر تلاش برای آزادی خواهی در جهان را آشکار ساخت. نکته مهم در رفتار غرب آن است که همزمان با اوج گیری اعتراض ها در ترکیه و رویکرد دولت به سرکوب مردم ، غرب تلاش کرده تا ازاین مسئله برای به چالش کشاندن اسلام در منطقه و جهان استفاده نماید. چنانکه ذکر شد آمریکا سالها ترکیه را محور اسلام گرایی معرفی کرده است لذا هر رفتاری از سوی سران ترکیه به عنوان رفتاری از سوی یک دولت اسلامی معرفی می گردد چنانکه سازش دوباره اردوغان با صهیونیستها را سازش یک دولت اسلامی با صهیونیست ها عنوان کردهاند.
اکنون با برجسته سازی سرکوبگریهای صورت گرفته در ترکیه و حتی ابراز نگرانی در قبالاین مسئله برای تشدید توجهات جهانی به وضعیت درونی ترکیه، غرب تلاش کرده تا دو اصل را اجرایی سازد.
نخست آنکه به ملتهایی که با بیداری اسلامی همراه بوده و به دنبال الگو گیری از ترکیه بودهاند چنان تفهیم می کند که حکومت اسلامی در نهایت به سمت دیکتاتوری و سرکوب پیش میرود پس ضرورتی برای تشکیل حکومت اسلامی وجود ندارد و در نهایت غرب ترویج فرهنگ سکولار و لائیک را برایاین جوامع اجرا میسازد.
دوم آنکه غرب با برجسته سازی سرکوب مردم ترکیه در رسانه و برجسته سازی نام اسلام گرایی دولتمردان ترکیه تلاش دارد تا چهرهای از اسلام را به جهانیان نشان دهد تا از یک سو توجیهی برای انزوای مسلمانان در غرب باشد و از سوی دیگر جنگ طلبیهای غرب برای سلطه بر کشورهای اسلامی و حتی مخالفت غرب با بیداری اسلامی ملتها را توجیه نمایند. به عبارت دیگر میتوان گفت که اردوغان با رویکرد به سرکوب مردم خیانتی دوباره به جهان اسلام داشته است و آن تخریب جایگاه جهانی اسلام به عنوان دین رفعت و مردم سالاری و نمایش چهرهای غیر مردمی از آن می باشد. اقدامی که پیامدهای آن کمتر از خیانتی که ترکیه با تقابل با سوریه علیه جهان اسلام داشته نخواهد بود.